مـداد رنگــی



خیلی وقت بود به خاطر دو تا مشکل تحت فشارهای عصبی و استرس زیادی بودم

اولیش مربوط به خانواده بود و کل زندگیمون و تحت الشعاع قرار داده بود و من برای اولین بار اینو تجربه میکردم که تحمل درد و رنج خانواده به مراتب خیلی سخت تر و جانکاه تر از درد شخصیه

دومیش هم مشکل شخصی مربوط به من و یار بود و گره هایی که عوض باز شدن ، سخت تر و پیچیده تر میشد

درست تو اوج نا امیدی مشکل خانوادگی دو سه روز پیش حل شد و مشکل شخصی هم دیروز اتفاقات خوبی افتاد که به سمت و سوی حل شدن رفت

امروز که از خواب بیدار شدم حس میکردم بعد مدت ها فشار سنگینی از رو دوشم برداشته شده

حالم خوب بود و شاد بودم

ظهر که شد در عرض چند ثانیه قفسه سینم تنگ شد و حس کردم نمیتونم نفس بکشم به قدری که حتی یک ثانیه هم نمیتونستم محیط کار و تحمل کنم

مرخصی گرفتم و زدم بیرون و کل مسیر سرکار تا خونه رو گریه کردم

خونه که رسیدم دو تا آرام بخش خوردم و خوابیدم ، الان که با حال خوب بیدار شدم و اثری از اون غم سنگین و نفس تنگی نیست دیدم یار برام این پیام و فرستاده

" آدم ها گاهی گریه میکنند نه به خاطر اینکه ضعیف هستند

بلکه به این خاطر که برای مدت طولانی قوی بوده اند. "

 

 


همکار محترمی تصمیم گرفته در اعتراض به اتفاق دیروز و اخراج شدن یکی از پرسنل به علت صبحانه خوردن خارج از تایم صبحانه ، آتش به اختیار عمل کنه و دست به اقدامات اعتراضی بزنه 

میگم مثلا چیکار قراره کنی که نشونه اعتراض باشه ؟

میگه مثلا همیشه بین ساعت هشت تا ده صبح یک لیوان چایی میخوردم ، امروز سه تا لیوان خوردم !!!! :| :|


سلام سلام من برگشتم

نمیتونم بگم چقد دلم براتون تنگ شده بود و چقدر کارام زیاد بود و چقدر زیر بار حجم کار زیاد له شدم

ولی بالاخره من زنده ام :دی 

هنوز دو هفته ای از حجم کاری زیاد باقی مونده اما دل این و نداشتم بیشتر از این از اینجا دور بمونم

ممنون از همه دوستای عزیزم که حالمو پرسیدن و نگرانم شدن :*

کلی وبلاگ نخونده و حرف های نگفته هست و حس آدمی و دارم که بعد از یه مسافرت طولانی به خونه برگشته ( یکی نیست بگه بابا کم جوگیر شو،حالا فوقش یک هفته نبودی :| :)))) )

تنها کار مفیدم تو این مدت رفتن به سینما و دیدن فیلم " شبی که ماه کامل شد " بود

نمیتونم حسم رو راجع به فیلم بگم

نمیخوام راجع بهش توضیحی بدم و فیلم رو برای کسایی که هنوز ندیدن اسپویل کنم

فقط میتونم بگم فیلمش فراتر از قشنگ بود ، احساس میکنم یه تیکه از روحم هنوز توی اون فیلم جا مونده و یک بار دیدن اون فیلم کمه

نیاز دارم یک بار دیگه برم و نگاهش کنم

با جرات میتونم بگم سهم خیلی خیلی زیادی از زیبایی فیلم مدیون بازی فوق العاده و بی نهایت تاثیرگذار هوتن شکیبا هست

خلاصه اگر فیلم و ندیدید برید و ببینید

اگر دیدید برای بار دوم برید و ببینید

این فیلم ارزشش و داره :)


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

دست نوشته های زرد من دلِ بیقراران دست نوشته های صادق جِبلی دستگاه تزریق مواد شیمیایی لوله کاروگیت آموزش وبلاگ نویسی در بیان صندوقچه آموزش برش و دوخت شلوار راسته مردانه و زنانه، علی رزمجو شرح حال